شعر در مورد پشیمانی
شعر در مورد پشیمانی ،شعر در مورد پشیمانی از گناه،شعر در مورد پشیمانی سودی ندارد،شعر در مورد پشیمانی از اشتباه،شعری در مورد پشیمانی،شعر در مورد پشیمانی،شعر کوتاه در مورد پشیمانی،شعری در مورد پشیمانی،شعر در مورد پشیمان شدن،شعر نو در مورد پشیمانی،شعر درباره پشیمونی،شعری درباره پشیمونی ،شعری در مورد پشیمونی،شعر نو درباره پشیمونی،شعر درباره ی پشیمونی،شعر نو در مورد پشیمونی،شعر کوتاه در مورد پشیمونی،شعر درمورد پشیمونی،شعر پشیمانی،شعر پشیمانی از اشتباه،شعر پشیمانی چه سود،شعر پشیمانی از عشق،شعر پشیمانی از گناه،شعر پشیمانی سودی ندارد،شعر پشیمانی از گذشته،شعر پشیمانی از رفتن،شعر پشیمانی و ندامت،شعر پشیمانی عاشقانه،شعر در مورد پشیمانی از اشتباه،اشعار پشیمانی از عشق،اشعار پشیمانی از گناه،شعر در مورد پشیمانی از گناه،شعر در مورد پشیمانی سودی ندارد،اشعار عاشقانه پشیمانی،شعر کوتاه عاشقانه پشیمانی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد پشیمانی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
دل نهــــادن بر پشیـــمــــانی چـه سود؟
کـــــان پشیـــمان سوز ِ مهرافزا گـذشت
شعر در مورد پشیمانی
اگر من ترک ارباب وفا کردم پشیمانم
اگر اینگونه بـا ساقی جفـا کردم پشیمانم
شعر در مورد پشیمانی از گناه
می روم از خانه ات امّا پشیمان نیستم
بعد از این دیگر اسیر بند و زندان نیستم
شعر در مورد پشیمانی سودی ندارد
مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بی دینان پشیمانی پشیمانی
شعر در مورد پشیمانی از اشتباه
گر پشیمانی برو عیبی کند
آتش اول در پشیمانی زند
شعری در مورد پشیمانی
خود پشیمانی نروید از عدم
چون ببیند گرمی صاحب قدم
شعر در مورد پشیمانی
چون قضا آورد حکم خود پدید
چشم وا شد تا پشیمانی رسید
شعر کوتاه در مورد پشیمانی
این پشیمانی قضای دیگرست
این پشیمانی بهل حق را پرست
شعری در مورد پشیمانی
ور کنی عادت پشیمان خور شوی
زین پشیمانی پشیمان تر شوی
شعر در مورد پشیمان شدن
نیم عمرت در پریشانی رود
نیم دیگر در پشیمانی رود
شعر نو در مورد پشیمانی
چون بدی عاجز پشیمانی ز چیست
عاجزی را باز جو کز جذب کیست
شعر درباره پشیمونی
در شبی که فکر تو در من غوغا می کرد
به گمانم انگار
راز چشم های تو را فهمیدم
بی پناه از سیل غم
به پشیمانی خود خندیدم
شعری درباره پشیمونی
من از عمـری کـه بـا زاهــد فنــا کردم
من از جوری که در راه خدا کردم پشیمانم
شعری در مورد پشیمونی
گر چه می دانم جدایی اشتباه دیگری ست
می روم از خانه ات اما پشیمان نیستم
شعر نو درباره پشیمونی
بود بدتر ز هر زهری مزیدن
سرانگشت پشیمانی گزیدن
شعر درباره ی پشیمونی
گر پشیمانی بر او عیبی کند
اول آتش در پشیمانی زند
شعر نو در مورد پشیمونی
گر اظهار پشیمانی کند گردون مشو ایمن
که بدعهد از پشیمانی پشیمان زود می گردد
شعر کوتاه در مورد پشیمونی
چرا عاقل کند کاری که باید
سرانگشت پشیمانی گزیدن
شعر درمورد پشیمونی
زود بر رخصت خود کلک پشیمانی راند
شاه غیرت که دل از وی خط ترخانی داشت
شعر پشیمانی
ندانستم که مه رویان بعهد خود نمیپایند
از آن عهد و از آن پیمان پشیمانی پشیمانی
شعر پشیمانی از اشتباه
نخست اندیشه میکن تا نیاید
سرانگشت پشیمانی گزیدن
شعر پشیمانی چه سود
عهد بستیم و نیستی راضی
دل بدادیم و هم پشیمانی
شعر پشیمانی از عشق
زمانی که موجِ پشیمانی، دلت را لرزاند
از آشفتگی تو، ابرِسنگینِ دلم
باریدن گرفت
وتمامِ خاطراتِ با تو بودن را
همچون قطره های باران
از چشمانم، جاری ساخت.
شعر پشیمانی از گناه
بجز بحر گنه لایق نباشد
سرانگشت پشیمانی گزیدن
شعر پشیمانی سودی ندارد
کنون پشیمانی و حسرت ندارد سود
که این بلا ز خودم بود و پندارم
شعر پشیمانی از گذشته
من می دانم…
خدا هم از آفریدن من پشیمان شده است…
رویش نمی شود اظهار پشیمانی کند!
مرا به حال خود گذاشته تا خودم را ویران کنم…
و من چه خوب به این کار آشنایم…
دیگر به خدا هم زحمت نمی دهم!!!…
شعر پشیمانی از رفتن
برای معصیت باشد عقوبت
سرانگشت پشیمانی گزیدن
شعر پشیمانی و ندامت
در چارچوب آن همه قضاوت ناعادلانه ات
دهان نیمه بازِ دَر
شاهد رفتن من شد
حالا …
بیهوده ،این همه پله های پشیمانی را
برای دیدار دوباره ی من ،پایین نیا
من چشمهایم را شسته ام
آن هم با اَسید…
شعر پشیمانی عاشقانه
چرا باید گنه کردن پس آنگه
سرانگشت پشیمانی گزیدن
شعر در مورد پشیمانی از اشتباه
بنگر که این باد چگونه دست مرا رها کرد در بی کسی هایم
و بی خداحافظی ویران کرد خاطره هایم!
اما…
آن هنگام که با پشیمانی برگردد
سودی نخواهد داشت بردل شکسته ای که بند خورده است با اشک
آری …
همیشه خیلی زود دیر می شود !!!
اشعار پشیمانی از عشق
بنازم طاعت حق کان ندارد
سرانگشت پشیمانی گزیدن
اشعار پشیمانی از گناه
چو نیست کار جهان جز غم و پریشانی
ز هر چه غیر جنون کرده ام پشیمانی
شعر در مورد پشیمانی از گناه
دل مردم بسوزم تا توانم
ولی هرگز پشیمانی ندانم
شعر در مورد پشیمانی سودی ندارد
لیکن اندیشهای لقمانی
داد از آن نخوتش پشیمانی
اشعار عاشقانه پشیمانی
تو بجای آر آنچه بتوانی
تا نباشد ترا پشیمانی
شعر کوتاه عاشقانه پشیمانی
گر بهشتی، چراش می مانی؟
کودکی باشد این پشیمانی
شعر در مورد پشیمانی
نکند مست طافح کینش
جرعه از دردی پشیمانی
شعر در مورد پشیمانی از گناه
آگهی رنج پشیمانی داشت
عیش ها در خور غفلت کردم
شعر در مورد پشیمانی سودی ندارد
به دل آمد پشیمانی که غم در سینه افتاده ست
عجب خوردن نمی باید! جهان در کینه افتاده ست
شعر در مورد پشیمانی از اشتباه
بسیچید و اندر عماری نشست
پشیمانی و درد بودش بدست
شعری در مورد پشیمانی
پشیمانی آنگه نداردش سود
که برخیزد از بوم آباد دود
شعر در مورد پشیمانی
شتاب و بدی کار آهرمنست
پشیمانی جان و رنج تنست
شعر کوتاه در مورد پشیمانی
بفرمای بند و تو تندی مکن
که تندی پشیمانی آرد به بن
شعری در مورد پشیمانی
بخوبی بیارای و فردا مگوی
که کژی پشیمانی آرد بروی
شعر در مورد پشیمان شدن
دیدنشان کفاره دارد
ندیدنشان پشیمانی
چشمانت
شعر نو در مورد پشیمانی
روزی که از دست دادن مرا باور کنی
روزی که پشیمانی سودی به حالت نخواهد داشت
روزی که گریه هایت راهی به جایی نخواهد برد
روزی که اشک هایت سنگ قبر من را بشوید
در گور خواهم خندید….
شعر درباره پشیمونی
وقتی سهم من از کوچ پرستوها
فقط پریشانی است
وقتی سهم من از شراب احساسش
فقط بی اعتنایی است
وقتی سهم من از هجرتش
فقط پشیمانی است
پس به چه کار آید عشق
که سهم این دل غم و تنهایی است…
شعری درباره پشیمونی
تعبیر خوابم را تو می دانی
تو که رفتی پشیمانی پشیمانی
شعری در مورد پشیمونی
تو ای ظالم چرا رفتی
چه سودت این پشیمانی
نگو بی من پریشانی
نگو دردم تو می دانی
شعر نو درباره پشیمونی
پشیمانی های تو، پریشانی های من
ببخشید های تو، شکستگی های من
شعر درباره ی پشیمونی
بگفتم ز اینکه با من یاری در دلت پشیمانی؟
بگفتا تو را با من یار نیست پشیمانی از آن من نیست
شعر نو در مورد پشیمونی
جان به قربان پشیمانی چه شد
آن طرف فرزند قربانی چه شد
شعر کوتاه در مورد پشیمونی
مادرم می گفت:
عاشقی
یک شب است و
پشیمانی
هزارشب
حالا
هزارشب پشیمانم
که چرا؟!
یک شب عاشق نبودم.
شعر درمورد پشیمونی
ندامت یا پشیمانی
وجودش رفته زیر خاک
چه سرمای شعوری شد
که خشکید غنچه ادراک
شعر پشیمانی
چقدر عوض شده ای مگر پشیمانی؟
هنوز که پیش توام چرا پریشانی؟
به فال قهوه من مگر چه آمد ه بود؟
که مانده خیره نگاهت میان فنجانی
شعر پشیمانی از اشتباه
تا هوای دلم زمستانی است
حاصلم خرمنی پشیمانی است
در حصار صبور خاطره ها
قاب عکسم هماره زندانی است
چشم من شهرکی غریب آباد
آسمانش هیشه بارانیست
یار من را شکسته میخواهد
سهم من هم شکست و حیرانی است
آن سیاهی که میخزد در خود
سایه روح شاعر آیا نیست
شعر پشیمانی چه سود
اندر این کوچه پریشانی بس است
گریه آهسته.. پشیمانی بس است
شعر پشیمانی از عشق
بگفت عالمی ، در ره رفته
برگشت و پشیمانی نبود راهم
شعر پشیمانی از گناه
بدان!
آن چه کاشتی
بسانِ
خاکستری شد
در تندبادِ
یک روز طوفانی
در قلبت
بجا ماند
حسرت و پشیمانی
شعر پشیمانی سودی ندارد
اگر داغ است به پیشانی مباد از من پشیمانی
که آخر داغ پنهانی شود اسباب ویرانی
شعر پشیمانی از گذشته
دقیقه های سرد
پشیمانی و درد
و آوازی بر جان دل
که ریزش بی گاه
باران های نخواسته است…
شعر پشیمانی از رفتن
ندیدم که بودی، نماندی و من
همه کارم اینجا پشیمانی است
شعر پشیمانی و ندامت
بیخ بی مشورت که بنشانی
بر نیارد بجز پشیمانی
شعر پشیمانی عاشقانه
گرپشیمانی بر او عیبی کند
آتش اول در پشیمانی زند
شعر در مورد پشیمانی از اشتباه
سبزه بیگانه بستانسرای عالمیم
جز پشیمانی ندارد حاصلی ایجاد ما
اشعار پشیمانی از عشق
خموشی را امانت دار لب کن
پشیمانی ندارد بی زبانی
اشعار پشیمانی از گناه
هرگز از باده پشیمانی
نشود تلخ کام خاموشی
شعر در مورد پشیمانی از گناه
ازین غفلت چو فردا گردی آگاه
پشیمانی ندارد سودت آنگاه
شعر در مورد پشیمانی سودی ندارد
چون من رفتم گرفتاریت باشد
پشیمانی و خونخواریت باشد
اشعار عاشقانه پشیمانی
دلش در غم پریشانی فزوده
زکار خود پشیمانی نموده
شعر کوتاه عاشقانه پشیمانی
لاجرم امروز حیران مانده ایم
در پشیمانی بزندان مانده ایم