شعر در مورد اسم پریا
شعر در مورد اسم پریا ,شعر درباره اسم پریا,شعر در مورد اسم پری,شعری در مورد اسم پری,شعر درباره اسم پری,شعر در مورد اسم پریسا,شعر در مورد اسم پریناز,شعری در مورد اسم پریسا,شعر درباره اسم پریسا,شعر درباره اسم پریا,شعر در مورد اسم پریا,شعر درباره اسم پری,شعر در مورد اسم پری,شعری در مورد اسم پری,شعر برای اسم پریا,شعر با اسم پریا
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم پریا برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
پرنده های خیالم
سر به بالش وصل تو می سایند…
این زن
به معراج نمی رسد
مگر از سینه ی تو…
شعر در مورد اسم پریا
آغوش که می گشایی
پریان قصه
غبطه می خورند
به بوسه هایی که
به ابریشم تنم می نشانی.
شعر درباره اسم پریا
نه معماری بلند آوازه ام
نه پیکره تراشی از روزگار رنسانس
نه آشنای دیرینه مرمر .
اما می خواهم بدانی
تن زیبای تو را چگونه ساخته ام
و با گل و ستاره و شعر آراسته ام
و با ظرافت خط کوفی .
شعر در مورد اسم پری
نمی خواهم
توانایی ام را در بازسرایی تو به رخ بکشم
و در چاپ دوباره ات
و در نقطه گذاری ات از الف تا ی .
شعری در مورد اسم پری
که عادت ندارم
از کتاب های تازه ام سخن بگویم
و از زنی
که افتخار عشق اش را داشته ام
و افتخار تالیفش را
ـ از فرق سر تا پنجه پا ـ
که چنین کاری
شایسته تاریخ شعرم نیست
و نه شایسته دلبر.
شعر درباره اسم پری
نمی خواهم شماره کنم
خال هایی را
که بر نقره شانه ات کاشته ام
چراغانی را
که در خیابان چشمانت آویخته ام
ماهیانی را
که در خلیج های تو پرورده ام
ستارگانی را
که لای پیراهنت یافته ام
یا کبوترانی را
که میان سینه ات پنهان ساخته ام.
که چنین کاری
شایسته ی غرور من نیست
و کبریای تو.
شعر در مورد اسم پریسا
بانوی من !
رسوایی زیبایم !
که با تو خوشبو می شوم.
شعر در مورد اسم پریناز
تو شعری شکوهمندی
که آرزو می کنم
امضای من در پای تو باشد
و سحر بیانی
که طلا و لاجوردش می چکد.
شعری در مورد اسم پریسا
مگر می توانم
در میدان های شعر فریاد نزنم :
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم.
شعر درباره اسم پریسا
مگر می توانم
خورشید را در کشوهایم نگه دارم
مگر می شود
با تو در پارکی قدم بزنم
و ماهواره ها
کشف نکنند که تو دلدار منی .
شعر درباره اسم پریا
بانوی من !
شعر آبرویم را برده است
و واژگان رسوایت ساخته اند
من مردی هستم
که جز عشقم را نمی پوشم
و تو زنی که جز لطافتت را .
پس کجا برویم دلبرم؟
و نشان عشق را چه سان بر سینه بیاویزیم؟
و عید والنتین قدیس را چه سان جشن بگیریم؟
در روزگاری که عشق را نمی شناسد .
شعر در مورد اسم پریا
بانوی من !
آرزو دارم
در روزگاری دیگری دوستت می داشتم.
روزگاری مهربان تر، شاعرانه تر
روزگاری که
شمیم کتاب، شمیم یاسمن
و شمیم آزادی را
بیشتر حس می کرد .
شعر درباره اسم پری
آرزو می کردم
که دوستت می داشتم
در روزگاری که
شمع حاکم بود و هیزم
و بادبزن های ساخت اسپانیا
و نامه ها ی نوشته با پر
و پیراهن های تافتهی رنگارنگ.
نه در روزگار موسیقی دیسکو
و ماشین های فراری
و شلوارهای جین چل تکه.
شعر در مورد اسم پری
آرزو می کردم
تو را در روزگار دیگری می دیدم
روزگاری که گنجشکان حاکم بودند
آهوان، پلیکان ها یا پریان دریایی .
نقاشان، موسیقی دانها، شاعران،
عاشقان، کودکان و یا دیوانه ها.
شعری در مورد اسم پری
آرزو می کردم
که تو از آنِ من بودی
در روزگاری که بر گل ستم نبود
بر شعر، بر نی و بر لطافت زنان.
اما
افسوس دیر رسیده ایم
شعر برای اسم پریا
ما گل عشق را می کاویم
در روزگاری
که عشق را نمی شناسد.
شعر با اسم پریا
میدانم
حالا سالهاست که دیگر هیچ نامهای به مقصد نمیرسد
حالا همه میدانند که همهی ما یکطوری غریب
یک طوری ساده و دور
وابستهی دیرسالِ بوسه و لبخند و علاقهایم.
شعر در مورد اسم پریا
آن روز
همان روز که آفتاب بالا آمده بود
دفتر مشق ما
هنوز خواب عصر جمعه را میدید.
ما از اولِ کتاب و کبوتر
تا ترانهی دلنشین پریا
ریرا و دریا را دوست میداشتیم.
شعر درباره اسم پریا
دیگر سراغت را از نارنجِ رها شده در پیالهی آب نخواهم گرفت
دیگر سراغت را از ماه، ماهِ درشت و گلگون نخواهم گرفت
دیگر سراغت را از گلدانِ شکسته بر ایوانِ آذرماه نخواهم گرفت
شعر در مورد اسم پری
دیگر نه خوابِ گریه تا سحر،
نه ترسِ گمشدن از نشانیِ ماه،
دیگر نه بنبستِ باد و
نه بلندای دیوارِ بیسوال …!
من، همین منِ ساده … باور کن
برای یکبار برخاستن
هزارهزار بار فروافتادهام.
شعری در مورد اسم پری
دیگر میدانم
نشانیها همه درست!
کوچه همان کوچهی قدیمی و
کاشی همان کاشیِ شبْ شکستهی هفتم،
خانه همان خانه و باد که بیراه و بستر که تهی!
شعر درباره اسم پری
ها ریرا، میدانم
حالا میدانم همهی ما
جوری غریب ادامهی دریا و نشانیِ آن شوقِ پُر گریهایم.
گریه در گریه، خنده به شوق،
نوش! نوش … لاجرعهی لیالی!
در جمع من و این بُغضِ بیقرار،
جای تو خالی!
شعر در مورد اسم پریسا
حالا چمدانت را بردار
آرام و پاورچین از پلهها به جانب آسمان بیا،
ما دوباره به خوابِ دور هفت دریا وُ
هفت رود و هفت خاطره برمیگردیم.
آنجا تمامِ پریانِ پردهپوش
در خوابِ نیلبکهای پُر خاطره ترانه میخوانند،
آنجا خواب هم هست، اما بلند
دیوار هم هست، اما کوتاه
فاصله هم هست، اما نزدیک، نزدیک …
نزدیکتر بیا
میخواهم ببوسمت
شعر در مورد اسم پریناز
دلم میخواست تو را در عصرِ دیگری میدیدم !
عصری که در آن
گنجشکان ، پلیکانها و پریان دریایی حاکم بودند !
شعری در مورد اسم پریسا
دریا کنار از صدفهای تهی پوشیده است
جویندگان مروارید به کرانه های دیگر رفته اند
پوچی جست و جو بر ماسه ها نقش است
صدا نیست دریا پریان مدهوشند آب
از نفس افتاده است
شعر درباره اسم پریسا
دل از آرزوی مروارید
همچنان خواهم راند
نه به آبی ها دل خواهم بست
نه به دریا پریانی که سر از آب بدر می آرند
شعر درباره اسم پریا
بر سکوی کاشی افق دور
نگاهم با رقص مه آلود پریان می چرخد
شعر در مورد اسم پریا
گنجشکان که غلغله آغازند
و تذروان به بیشه در آیند
پریان به رودسار گریزند
شعر درباره اسم پری
من دارم تو نقب شب جون می کنم
تو داری از پریا قصه می گی
من توی پیله ی وحشت می پوسم
واسه م از
پرنده ها قصه می گی
شعر در مورد اسم پری
یک شکارچی در قصه ی پریان
جایی که همه ی چیزها بال و پر دارند
پروازمی کنند هرجایی بخواهند اینجا و آنجا
بازی خوشایندی است پرکشیدن و پرواز
شعری در مورد اسم پری
خرم آنشب کز رخ و زلف تو باشد تا سحر
دوش من پر سنبل و آغوش من پریا سمن
شعر برای اسم پریا
بال و پری که او تو را برد و اسیر دام کرد
بال و پری است عاریت روز وفات ریخته
شعر با اسم پریا
تا بدیده است دل آن حسن پری زاد مرا
شیشه بر دست گرفته است و پری خوان شده است
شعر در مورد اسم پریا
فریب رهزن دیو و پری تو چون نخوری
که راه آدم و حوا زده است دیو و پری
شعر درباره اسم پریا
آن یار کز او خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
شعر در مورد اسم پری
ای گشاد و بست مژگانت معمای پری
جام در دستست از چشم تو مینای پری
شعری در مورد اسم پری
از جرأت پرواز بجائی نرسیدیم
جمعیت بی بال و پری بال و پری بود
شعر درباره اسم پری
سیلاب گرفت گرد ویرانه عمر
آغاز پری نهاد پیمانه عمر
شعر در مورد اسم پریسا
چون دعوت اشربوا پری دادت
جولانگه عرصه هوا دیدی
شعر در مورد اسم پریناز
این چه وجودست نمی دانمت
آدمیی یا ملکی یا پری
شعری در مورد اسم پریسا
وین پری پیکران حلقه به گوش
شاهدی می کنند و جلوه گری
شعر درباره اسم پریسا
مانند تو آدمی در آفاق
ممکن نبود پری ندیدم
شعر درباره اسم پریا
ای پری روی پرنیان رخسار
نازنین خوی و نازنین دیدار
شعر درباره اسم پری
بر رخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش باده ناب
شعر در مورد اسم پریا
نه خاک آستانم نه چرخ آشیانم
پری میفشانم کجائیستم من
شعر در مورد اسم پری
بامید پری مینا پرستیم
زشوقت کرد بر ما نازها دل
شعری در مورد اسم پری
جولانگه اسرار معانیست عبارت
چندانکه پری ناز کند شیشه ببالد
شعر برای اسم پریا
ما و رعونت، افسانه کیست
ناز پری بست گردن بمینا
شعر با اسم پریا
اگر دیو را با پری دیده ای،
و گر نی، تنت دیو و جانت پری است
شعر در مورد اسم پریا
در شیشه دل تخت نه حکم بکن
ای رشک پری چونکه پری خوان توایم
شعر درباره اسم پریا
همچو پری، باش ز خلقان نهان
بر نپری تا نشنوی چون پری
شعر در مورد اسم پری
دیده جان شمس دین مفخر تبریز و جان
شاد ز عشق رخش شادتر از جان پری
شعری در مورد اسم پری
نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری
صف سلیمان نگر پیش رخ آن پری
شعر درباره اسم پری
هر کس که پری خوتر در شیشه کنم زودتر
برخوانم افسونش حراقه بجنبانم
شعر در مورد اسم پریسا
در دل و در دیده دیو و پری
دبدبه فر سلیمان ماست
شعر در مورد اسم پریناز
شاه پری و انس پری خان که گر بدی
بلقیس پادشاهی ازو کردی اکتساب
شعری در مورد اسم پریسا
درون شیشه می آتشی است، همچو پری
سمن رخان چمن را مگر پری خوان است
شعر درباره اسم پریسا
روی پنهان دارد از مردم پری
تو پری روی آشکارا می روی
شعر درباره اسم پریا
ای مرغ اگر پری به سر کوی آن صنم
پیغام دوستان برسانی بدان پری
شعر در مورد اسم پریا
پری رویا چرا پنهان شوی از مردم چشمم
پری را خاصیت آنست کز مردم نهان باشد
شعر درباره اسم پری
ناگاه چون پری زادگان، آن پری فتاد
وز درد پا، ز پویه و بازیگری فتاد
شعر در مورد اسم پری
رشک رخسار پری بود از لطافت سرخ گل
لاجرم از چشم مشتاقان نهان شد چون پری
شعری در مورد اسم پری
پری رخا چکنم گر نخوانمت شب و روز
چرا که چاره دیوانگان پری خوانیست
شعر برای اسم پریا
پندار کامشب شب پری یا در کنار دلبری
بی خواب شو همچون پری تا من پری داری کنم
شعر با اسم پریا
تو پری باشـــی و تا آن سوی دریا بروی
من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم
شعر در مورد اسم پریا
من به او می گفتم اما – خوب یا بد- گل پری
گل پری از هر چه حوری وپری زیباتر است
شعر درباره اسم پریا
ای که مانند پری های خدا پرنازی
به خودت مثل پری های خدا مینازی
شعر در مورد اسم پری
پری ! تو را چه به نامم همین پری خوب است ؟
و یا برای تو تشبیه دیگری خوب است ؟
شعری در مورد اسم پری
هی! خدا جو! عشق می آید پری جویت کند
عشق می باید که از این رو به آن رویت کند
شعر درباره اسم پری
نشسته ام به تماشای چشم چون پری ات
که سهم من بشود یک نگاه سرسری ات
شعر در مورد اسم پریسا
من راز نگهدار ترین دیو جهانم
آغوش تو صندوق چه ی راز پری هاست..