شعر در مورد چیدن گل

شعر در مورد چیدن گل ,شعر درباره چیدن گل,شعر برای چیدن گل,شعر در باره چیدن گل,شعر با چیدن گل,شعر درمورد چیدن گل,شعر با کلمه چیدن گل,شعر با کلمه ی چیدن گل,شعری در مورد چیدن گل,شعری درباره چیدن گل,شعر درباره ی چیدن گل,شعر کودکانه در مورد چیدن گل,شعر مفهومی در مورد چیدن گل,شعرهای کودکانه در مورد چیدن گل

شعر در مورد چیدن گل

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد چیدن گل برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

ز سینه غم به می ناب می توان چیدن

گل نشاط ازین آب می توان چیدن

(چراغ عیش به می زنده می توان کردن

گل از شکوفه مهتاب می توان چیدن)

شعر در مورد چیدن گل

فروغ روی تو حیرت اگر به طرح دهد

به روی آینه سیماب می توان چیدن

درین ستمکده صائب به غیر داغ نفاق

چه گل ز صحبت احباب می توان چیدن؟

شعر درباره چیدن گل

شاید بنگاهی کندم شاد و بخواند

مکتوب امیدم برسانید بیارم

افسردگی گل نکشد آفت چیدن

(بیدل) چقدر گردش رنگست حصارم

شعر برای چیدن گل

چیدن گل میسر است اما

غارت خرمن سمن مشکل

بوسه کم میخورم به کام که هست

راه بردن به آن دهن مشکل

شعر در باره چیدن گل

ز شرم افزون توان گل از عذار دلستان چیدن

خوشا باغی که گل از باغبانش می توان چیدن

ازان خرسند گردیدم ز دیدن ها به نادیدن

که دیدن های رسمی نیست جز تکلیف وا دیدن

شعر با چیدن گل

به تنهایی گل از وصل گلستان می توان چیدن

که بی شرمی است گل در پیش چشم باغبان چیدن

ادب حسن حجاب آلود را بی پرده می سازد

به دست کوته اینجا بیشتر گل می توان چیدن

شعر درمورد چیدن گل

نخست از روی گل دیدن شود مست

ز گل دیدن به گل چیدن برد دست

زلیخا وصل را می جست چاره

ولی می کرد ازان یوسف کناره

شعر با کلمه چیدن گل

گل از عذار تو چیدن ز من نمی آید

چه جای چیدن دیدن ز من نمی آید

چو سطحیان به کف از بحر گوهر قانع

به غور حسن رسیدن ز من نمی آید

شعر با کلمه ی چیدن گل

مروت نیست گل از بوستان پیش از سحر چیدن

بساط خرمی و عیش را ناچیده برچیدن

ز روی گلرخان قانع ز گل چیدن به دیدن شو

که گردد خارخار حرص بیش از بیشتر چیدن

شعری در مورد چیدن گل

به دامن برگ عیش از داغ پنهان می توان چیدن

گل از گلهای خوشبو در گریبان می توان چیدن

اگر خود را توانی همچو شبنم صاف گرداندن

به چشم پاک گل ها زین گلستان می توان چیدن

شعری درباره چیدن گل

در بوستان شادی هرکس به چیدن گل

آن گل که نشکفیدست در بوستان من کو

جانان من سفر کرد با او برفت جانم

باز آمدن از ایشان پیداست آن من کو

شعر درباره ی چیدن گل

گلشن حسن ترا گردد گل از چیدن زیاد

چون تواند خالی از گل ساختن گلچین ترا؟

گر به تحسین تو نگشایند لب صائب مرنج

کز سخن فهمان، شنیدن بس بود تحسین ترا

شعر کودکانه در مورد چیدن گل

گل چیدن احتیاج نباشد که می شود

از جنبش نسیم پر از گل کنارها

هرگز گمان نبود که با این فسردگی

آرد به جوش، دیگ مرا این شرارها

شعر مفهومی در مورد چیدن گل

میسرست چو از روی یار گل چیدن

ستم ز دیدن گل بر نگاه نتوان کرد

گشاره روی محال است تنگدل گردد

زمین میکده را خانقاه نتوان کرد

شعرهای کودکانه در مورد چیدن گل

از حاصل گل چیدن این باغ ندیدیم

جز ناخن فرسوده که دارد بسر انگشت

عمریست که در رنگ چمن شور شکستیست

کو غنچه که گل گوش فشارد بسر انگشت

شعر در مورد چیدن گل

بیشتر بخوانید :

اشعار شیخ بهایی

اشعار عبدالجبار کاکایی

اشعار یغما گلرویی

شعر در مورد ذوالفقار

شعر در مورد ضربان قلب